سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش تازیانه هایی بر سر یارانم بود تا درحلال و حرام تفقّه می کردند . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :1
کل بازدید :18667
تعداد کل یاداشته ها : 16
103/9/10
10:57 ع
موسیقی

مدیرکل امور فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد: طبق یافته‌های ارزیابی وضعیت سوءمصرف مواد مخدر در کشور، متاسفانه بیش از60 درصد اعتیادهای ایرانی با تعارف دوستان شکل می‌گیرد که این موضوع جای تامل دارد.

دکتر هومان نارنجی‌ها در گفت‌وگو با ایسنا، افزود: بخش اعظم موضوع فوق، از فقدان مهارت‌هایی چون «نه گفتن» و ترس از تمسخر دوستان در صورت واکنش نشان دادن نسبت به مصرف مواد مخدر تعارفی، ناشی می‌شود که البته این معضل در گروه نوجوان و جوان بیشتر قابل توجه است.

وی با بیان این که اولین مصرف یا مصرف تفننی مواد مخدر و اعتیادآور قطعا با اعتیاد اتصال دارد، خاطرنشان کرد: هیچ کس از روز اول به نیت اعتیاد، مصرف مواد را‌ آغاز نکرده است و همه به نیت تفننی و کسب لذت موقت نسبت به این امر اقدام می‌کنند، لذا در این زمینه نیازمند آموزش‌های دقیق‌تر در مدارس در زمینه کسب مهارت‌های زندگی هستیم.

مدیرکل امور فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر در ادامه این موضوع را نیز یادآور شد که 70 درصد درمان اعتیاد، جنبه روحی و روانی دارد و از بعد جسمانی خارج شده است؛ لذا در زمینه حقیقت درمان و روش‌های درمان اعتیاد در کشور نیز به اطلاع‌رسانی دقیق‌تر نیاز داریم که باید به این موضوع توجه شود.

http://www.zamaneh.ir/Show.aspx?Id=18154


  
  

دکتر شریعتی


87/10/2::: 6:7 ع
نظر()
  
  
یک پادشاهی بود سه تا پسر داشت
دوتا شون جان نداشت یکی شون سر نداشت
پسری که سر نداشت می خواست برود شکار
سه تا تفنگ بود دو تا شون شکسته ی شکسته بودند یکی شون گلوله نداشت
رفت به طویله دید سه تا اسب است
دوتا شون لنگ لنگ بودند یکی شون پا نداشت
پسری که سر نداشت تفنگی را که گلوله نداشت برداشت و
سوار اسبی شد که پا نداشت و رفت و رفت به بیابان برای شکار
سه تا آهو دید که دوتاشون خسته ی خسته بودند یکی شون نفس نداشت
 نشانه گرفت و با تفنگی که گلوله نداشت زد و شکاری که نفس نداشت را کشت
شکار را برداشت و رفت و رفت تا به سه تا خانه رسید
دوتای آنها خراب خراب بودند یکی شون سقف نداشت
در خانه ای که سقف نداشت سه تا دیگ بود
دوتای آنها سوراخ و خراب بودند یکی شون ته نداشت
شکار را در دیگی که ته نداشت گذاشت و پخت
بعد از خوردن که تشنه شد دوید و دوید تا به سه جوی آب رسید
دوتای آنها خشک خشک بودند دیگری نم نداشت
پسری که سر نداشت لبش را توی جویی که نم نداشت گذاشت و سر بر نداشت.

 


 


  
  

بادوستم ممصادیق نشسته بودیم راجع به آسمون وریسمون میگفتیم ومی بافتیم که ییهو یادم اوفتاد به اون که یک آدم خیالی است وتو یکی از این شرکتهائی که من کار میکنم مدیریت میکنه پیشنهادی بدم .     وقتی پیشنهاد منو شنید برقی درنگاهش  درخشید      ودیدم که قند تو دلش آب شد .  چون ممصادیق هم امسال ازشهرما کاندید شده        بهش گفتم   :  بیا بریم تویکی از این سایتهائی که وبلاگ میدن یه وبلاگ بزنیم تو برای خودت تبلیغ کن  من هم از بیکاری درمیام وسرگرم می شیم.یه ذره فکر کرد  بعد طبق عادت بدون تشکر بلند شد ورفت تو میهن بلاگ یه وبلاگی درست کردبا نام  ممصادیق وپیوست به دامنه دات کام.من هم چون توفارسی بلاگ یه وبلاگ دیگه داشتم زدم تو گوش  نه بله! واومدم به فارسی بلاگ. ولی چرا این وبلاگ رو با این اسم راه انداختم سعی میکنم یه مقدار توضیح بدم  :  بچه!   تا من دارم به بازدید کننده ها توضیح میدم بدو آتیش بانداز تو سماور یه ذره هم یخ بانداز تو آب بیار برای غضنفر که حسابی تشنه شه ! حالا دیگه آب و بذار برو دنبال کارت !از اینجا ببعد هم حرفا جدی شده  وتو میتونی بری برسی به کلاس موسیقیت!بله داشتم میگفتم : منظورم از (( نه بله!)) اینه که  : روابط ما با مردم وعامه ها خیلی مهمه واگه این روابط درست تنظیم نشه مطمئناً موفقیت ما درزندگی وکار به مشکل برمی خوره. وای بسا اصلاً موفقیتی تو کار نباشه!علی ایحال مصرف کردن ((نه)) و((بله)) کاری آسان ودرعین حال پیچیده است.  کاربرد این دو واژه نقش پر اهمیتی درزندگی گویندگان آن وموقعیت های پیش آمده بازی میکنه.گاهی در زندگی ممکنه خوشبختی وبد بختی هردو پشت درب خانه شما اومده واز شما بخواد که بهشون بله یا نه بگید. 


  درک وبهره برداری صحیح وغلط از دو واژه ی ((نه)) و((بله)) درموقعیت های گوناگون  سرنوشت ساز است .


                                                                          نظر شما چیست ؟  


  
  

بادوستم ممصادیق نشسته بودیم راجع به آسمون وریسمون میگفتیم ومی بافتیم که ییهو یادم اوفتاد به اون که یک آدم خیالی است وتو یکی از این شرکتهائی که من کار میکنم مدیریت میکنه پیشنهادی بدم .     وقتی پیشنهاد منو شنید برقی درنگاهش  درخشید      ودیدم که قند تو دلش آب شد .  چون ممصادیق هم امسال ازشهرما کاندید شده        بهش گفتم   :  بیا بریم تویکی از این سایتهائی که وبلاگ میدن یه وبلاگ بزنیم تو برای خودت تبلیغ کن  من هم از بیکاری درمیام وسرگرم می شیم.یه ذره فکر کرد  بعد طبق عادت بدون تشکر بلند شد ورفت تو میهن بلاگ یه وبلاگی درست کردبا نام  ممصادیق وپیوست به دامنه دات کام.من هم چون توفارسی بلاگ یه وبلاگ دیگه داشتم زدم تو گوش  نه بله! واومدم به فارسی بلاگ. ولی چرا این وبلاگ رو با این اسم راه انداختم سعی میکنم یه مقدار توضیح بدم  :  بچه!   تا من دارم به بازدید کننده ها توضیح میدم بدو آتیش بانداز تو سماور یه ذره هم یخ بانداز تو آب بیار برای غضنفر که حسابی تشنه شه ! حالا دیگه آب و بذار برو دنبال کارت !از اینجا ببعد هم حرفا جدی شده  وتو میتونی بری برسی به کلاس موسیقیت!بله داشتم میگفتم : منظورم از (( نه بله!)) اینه که  : روابط ما با مردم وعامه ها خیلی مهمه واگه این روابط درست تنظیم نشه مطمئناً موفقیت ما درزندگی وکار به مشکل برمی خوره. وای بسا اصلاً موفقیتی تو کار نباشه!علی ایحال مصرف کردن ((نه)) و((بله)) کاری آسان ودرعین حال پیچیده است.  کاربرد این دو واژه نقش پر اهمیتی درزندگی گویندگان آن وموقعیت های پیش آمده بازی میکنه.گاهی در زندگی ممکنه خوشبختی وبد بختی هردو پشت درب خانه شما اومده واز شما بخواد که بهشون بله یا نه بگید. 


                            درک وبهره برداری صحیح وغلط از دو واژه ی ((نه)) و((بله)) درموقعیت های گوناگون  سرنوشت ساز است .


                                                                          نظر شما چیست ؟  


  
  
<      1   2   3   4      >